شیطنت و بیخوابی
نیکان جان تو روز ٢دی ماه ١٣٩٢ شروع کردی به چهاردست وپا رفتن البته قبلش یه ٢٠ روزی بود که دنده عقب میرفتی ولی جلو نمیتونستی بری از تاریخ ٢٢دی ماه هم دستتو گرفتی به شیشه میز وبا یا علی بلند شدی از اون به بعد بود که دیگه مامانی حتی نمیتونه مسواک بزنه چون شما خطرناک شدی و دستتو میگیری به هرجایی که بشه ومیخوای بلند بشی بعد هم دستتو ول میکنی چون فکر میکنی میتونی راه بری
این روزها عزیزم ارزوی یه خوابه ٦ساعته به دلم مونده نمیدونم شبها از درد دندونه که بیتابی میکنی یا از شیطنت های روزانه خسته میشی و شبها از زور خستگی خوابت نمیبره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی