امروز میخوام از روزی بنویسم که خدا یه بار دیگه لذت عشق را به من نشون داد طبق نظر خانم دکتر (حمیده شبگردمقدم)قرار بود من در تاریخ 10 تا 18 اردیبهشت منتظر این میوه بهشتی باشم ولی از اونجایی که فسقلی ما عجله داشت روز 27 فروردین با یه لگد کوچولو کیسه ابشو پاره کرد تا زودتر بیاد ببینه اینور اب چه خبره من تا روز قبل ساعت 6 عصر سرکار بودم راستش قرار بود روز بعد به مناسبت تولد حضرت فاطمه (ص)یه مصاحبه داشته باشم(خدارو شکر نیکان نجاتم داد) برای همین صبح ساعت 7خوشحال وخندون 2تا موز خوردم بعد رفتم حمام ممممم که یه دفعه اقا نیکان با ناخنهای تیزش کیسه را پاره کرد اولش ترسیدم بعد خودمو رسوندم به تلفن وبه بابا سیامک خبر دادم بعد با خانم دکتر تماس گر...