شیطنت های این روزها
شیطنت های این روزها این روزها دیگه خونه امن نیست یعنی هرکاری که فکرشو نمیکنم نیکان انجام میده همه جا میره وسعی میکنه دستشو به همه چیز بگیره وبلند بشه چند روز پیش داشت پشت سر من میومد برگشتم دیدم در اتاق را بست وموند پشتش با چه سختی اوردمش بیرون .gif)
.gif)
امروز صبح ماشین لباسشویی را روشن کردم بعد با این فسقلی مواجه شدم
این روزها عین فرفره همه جا پیداش میشه
عزیزم این روزها اینقدر قشنگ حرف میزنی وکلمات را ادا میکنی که من دلم میخواد گازگازیت کنم
میگی ددددددد بابابابا .......
وقتی تعجب میکنی میگی عه عه عه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
اختیار دارید نه به اندازه شما مامانی مهربون...ماشالله با نی نی هم خونه ات برق میزنه...
به هر حال ما بعدنا از راهنمایی شما استفاده میکنیم...بامشورت کردن با آدمایی که خیلی ادعاشون میشه ، نپرسیده نظر میدن و نصیحت میکنن یا اطلاعات اینترنتیشونو به رخ آدم میکشن حال نمیکنم... 
تو انقدر ماه و بی ریایی تجربیاتتو مستند کن که از شما بپرسیم یا از وبلاگت بخونیم...
...
امروز تولدم بود مامانیییییییییی....هووووورااااااااااا27 ساله شدم
جمعه هم سالگرد ازدواجمونه،4ساله شد......به قول شوخی کردم 5 سال اولو که بتونی دندون رو جیگر بذاری،دیگه تا آخرعمر میتونی دندون رو جیگربذاری
