شیطنت های این روزها
این روزها دیگه خونه امن نیست یعنی هرکاری که فکرشو نمیکنم نیکان انجام میده همه جا میره وسعی میکنه دستشو به همه چیز بگیره وبلند بشه چند روز پیش داشت پشت سر من میومد برگشتم دیدم در اتاق را بست وموند پشتش با چه سختی اوردمش بیرون امروز صبح ماشین لباسشویی را روشن کردم بعد با این فسقلی مواجه شدم این روزها عین فرفره همه جا پیداش میشه عزیزم این روزها اینقدر قشنگ حرف میزنی وکلمات را ادا میکنی که من دلم میخواد گازگازیت کنم میگی ددددددد بابابابا ....... وقتی تعجب میکنی میگی عه عه عه ...